نوشته شده در تاریخ یکشنبه 91 اردیبهشت 10 توسط
گل نرگس
نام: فرهاد شاهچراغیتولّد: 14/1/1340 - شیرازسمت : فرمانده گردان – فرمانده سپاه بوکانشهادت:13/09/1360 – سردشت کردستان
خانه دوست کجاست؟توی سنگر با او و چند تای دیگه از بچه ها نشسته بودیم .یکی از بچه های بسیجی وارد شد پانزده – شانزده ساله به نظر میرسید.مثل بقیه جوانترها شیفته فرهاد شده بود و نشانی منزل او را میخواست. فرهاد مکثی کرد و سرش را بالا آورد و گفت :- شما لطف دارین ! ما در خدمتتون هستیم . خیابونای شیرازو بلدی؟- بله- سوار ماشین که شدی میگی دارالرحمة ، قبرستون جدید . . . صدای خنده بچه ها جوان را گیج کرده بود. فرهاد پیشانی جوان را بوسید و گفت: بنویس کاکو ... برای مزاح بود ... بنویس دارالرحمة ، قطعه شهدا ، ردیف ... ، پلاک ... بسیجی جوان رفت.روزها گذشت . بچه ها یکی یکی شهید شدند . اکبر رفت ، حسین رفت ، فرهاد هم رفت ... جنازه او را از سردشت آوردند و شوق و شورش را به آرامگاه ابدی اش در دارالرحمة سپردندوقتی به شوق زیارت مزار او به راه افتادم ، یک نفر زودتر از من به آنجا رسیده بود ، همان بسیجی جوان نشانی را درست آمده بود.پانزده یا شانزده ساله بود که به کردستان رفت. از طرفی آوازه تواضع ، اخلاق نیکو و صلابتش در غرب و جنوب کشور باعث شد مسئولیت فرماندهی عملیاّت آزاد سازی بوکان و فرماندهی سپاه بوکان به او سپرده شود و از سوی دیگر ، عروج زود هنگامش به یاران نشان داد که شهرت و محبوبیتش در عرش بسی گرانقدرتر و ارزشمندتر از پهنه خاکی و زمینی است . .------------------ برگرفته ازسایت shahidevesal.com |